#ساراگلستانی کارشناسی ارشد #مشاوره_خانواده گفت: #احساس_تنهایی معمولا به اینصورت توسط آدمها درک میشود که یک خلا وجودی و یا یک جریان ارتباطی که معمولا با احساس غم و گرفتگی دل متوجه این میشوند.احساس تنهایی به این معناست که فرد با خود احساس میکند که کسی در اطراف خود ندارد که به اندازه کافی اورا درک کند و مهمواره برای دوست داشته شدن تلاش میکند.
پیشزمینههای احساس تنهایی
وی در خصوص زمان وشرایطی که فرد احساس تنهایی میکند افزود:این احساس به شدت به ویژگیهای فردی و ژنتیکی و خلقی و موقعیت و شرایط زندگی فرد از بدو تولد تا سن 18 سالگی که دوران رشد وی بوده و نیز شرایط و موقعیتی که در آن لحظه آنی احساس تنهایی میکند وابسته است.
گلستانی تصریح کرد: معمولا زمانی احساس تنهایی در فرد بهوجود میآید که یک خلا در فرد احساس شود بدین معنا که یک فرایندی را که قبل از آن در حال تجربه بودیم وبه پایان میرسد و از فاصله پایان فرایند قبلی که با احساسات خوب همراه بوده تا شروع فرایند بعدی که همان میزان از احساسات خوب را دریافت و درک کنیم میتواند موجب احساس تنهایی با طیف متفاوتی را تجربه کنیم.
وی با بیان این موضوع که عمق و مدت زمان احساس تنهایی در آدمها متفاوت است توضیح داد: به هر میزان که افراد خودآگاهتر باشند و توان مشاهده و رسیدگی به احساسات خود را داشته باشند مدت زمانی که احساس تنهایی را تجربه میکنند کاهش پیدا میکند زیرا که اینگونه افراد برای این خلا به سرعت راهکاری پیدا میکنند و این احساس را در خود تغییر میدهند.
خودآگاهی راهکاری درصدد رفع احساس تنهایی
این کارشناس ارشد در زمینه مشاوره خانواده گفت: این راهکار میتواند پرسیدن سوال "چرا احساس تنهایی میکنم" از خود باشد که با پاسخ به این پرسش فرد به میزانی از خودآگاهی دست مییابد و این سبب بهتر شدن حال افراد میشود و یا اینکه با پرسش چطور میتوانم درصدد رفع این احساس باشم و با انجام کارهایی با لذت برای وی همراه است حال درونی خود را به سمت بهبود و خوب شدن پیش برند.
وی تصریح کرد:شکستها و ناکامیهایی که در زندگی با آنها روبرو میشویم و در دسته اتفاقات طبیعی روزمره زندگی است و بارها و بارها ممکن است با این ناکامیها روبرو شد و این فرایند پیاپی میتواند موجب احساس تنهایی در فرد باشد و اگر تعداد دفعاتی که در آن احساس تنهایی داریم بیش از حد طبیعی باشد و با احساس غم و اندوه نیز همراه باشد و یا عمق این احساس بقدری زیاد شود که دیگر قادر به ارتباطگیری جدید نباشیم بدین معناست که دلیل این احساس تنهایی که در حال تجربه آن هستیم افسردگی است.
خطرات و آسیبهای این احساس
گلستانی خطرات و آسیبهای این احساس را اینگونه مطرح کرد: اگر این احساس در حد طبیعی تجربه شود به خودی خود خطر و آسیبی را متوجه فرد و اجتماع نمیکند زیرا که کارکرد احساسات و هیجانات ما آگاه کردن از مسیری در جهت تعادل ما است و به نحوی این احساسات چراغ راهنمایی وجود ما هستند.
وی خاطر نشان کرد: احساس تنهایی همچون دیگر احساسات مثبت و منفی زمانیکه کارکرد اصیلی داشته باشد بدین معنا که ما را متوجه این موضوع کند که یک فرایند و احساس خوب در ما به پایان رسیده و زمان آن رسیده که به دنبال یک فرایند جدید باشیم که سبب حال خوب ما شود.
گلستانی افزود:زمانی خطر و آسیب متوجه فرد میشود که بخش اصیل و طبیعی احساس تنهایی را نادیده گرفته و یا آن را سرکوب کنیم و از خود انتظار داشته باشیم که هیچوقت نباید احساس تنهایی کنیم و به همین دلیل نیز به انکار وجود احساس تنهایی در خود بپردازیم و در نتیجه میشود که ما احساس را به میزان بالا تجربه میکنیم و هیچ اقدامی برای آن صورت نمیگیرد.
وی انرژی تعداد دفعات درک احساس تنهایی روی هم انباشته میشود و به دلیل عدم تخلیه این انرژی و صورت نگرفتن اقدامی در جهت تغییر این احساس و تنها به گذاشتن سرپوشی روی این احساس بسنده کردیم میتواند موجبات ابتلای به افسردگی،اضطراب و اختلالاتی که ناشی از این سرکوب کردن است؛میشود.